شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از رایج ترین ابزارهای تکنیکی است که توسط معامله گران بازارهای سلف به کار گرفته می شود. بسیاری از سرویس های ارائه دهنده نمودار، این شاخص را در نمودارها رسم می کنند و معامله گران نیز با دقت به بررسی آن می پردازند. شاخص RSI، قدرت نسبی بین صعود قیمت و کاهش قیمت را در بازه ای مشخص مقایسه می کند. بازه های ۹ و ۱۴ روزه در این شاخص بسیار مرسوم هستند.
چگونگی محاسبه
عدد RSI از مقایسه میزان افزایش روزهای صعودی نسبت به میزان کاهش روزهای نزولی در بازه ای معین بدست می آید. در محاسبه، فقط از قیمت پایانی استفاده می شود.
فرمول آن چنین است:
که RS = میانگین صعود قیمت بر بازه، تقسیم بر میانگین نزول قیمت در بازه
بنابراین برای محاسبه RSI 14 روزه باید میزان رشد قیمت در بازه ۱۴ روزه را با هم جمع و بر ۱۴ تقسیم کنیم. همین کار نیز باید برای روزهای نزولی انجام گیرد. نتیجه این کار، محاسبه RS است. سپس RS در فرمول RSI قرار می گیرد. شاخص RSI عددی بین ۰ تا ۱۰۰ را نمایش می دهد.
چگونگی استفاده از RSI
دو روش اصلی برای استفاده از RSI وجود دارد:
یکی استفاده از اندیکاتور بیش خرید و بیش فروش (خرید افراطی / فروش افراطی)، و دیگری (دومین روش) بررسی واگرایی است. در استفاده از این شاخص به عنوان اندیکاتور بیش خرید / بیش فروش، اگر RSI بالای خط بالایی (معمولا ۷۰ یا ۸۰ است) قرار داشته باشد، بازار در حالت بیش خرید (خرید افراطی) است.
در این نقطه بازار آمادگی برگشت و یا وارد شدن به باندهای تراکم یا روند حاشیه ای را دارد. در حالت عکس، محدوده پایینی شاخص RSI (معمولا زیر ۲۰ یا ۳۰) منعکس کننده وضعیت بیش فروش (فروش افراطی) است. در این حالت، بازار پتانسیل توقف یا برگشت را دارد.
در استفاده از این اندیکاتور برای تحلیل واگرایی، حالتی که در آن قیمت به نقاط بالایی جدید می رسد و RSI نمی تواند همزمان به نقاط بالایی جدیدی دست یابد، واگرایی منفی نامیده می شود و پتانسیل کاهشی دارد. واگرایی مثبت زمانی رخ می دهد که قیمت به نقاط پایینی جدیدی می رسد اما RSI نقاط پایینی جدیدی را بدست نمی آورد. زمانی که RSI در محدوده بیش خرید (خرید افراطی) یا بیش فروش (فروش افراطی) قرار دارد، واگرایی آن اهمیت بیشتری می یابد.
شکل ۱ هر دو واگرایی مثبت افزایشی و منفی کاهشی را در نمودار شمعی نشان می دهد.
زمانی که قیمت در نقطه پایینی در روز ۲۴ ژانویه قرار داشته، RSI، ۲۸% بوده است. در روز ۳۱ ژانویه قیمت پایینی جدیدی بوجود آمده ولی RSI به ۳۹% رسیده است که نشان از رشد قابل ملاحظه RSI از روز ۲۴ ژانویه دارد. قیمت پایینی جدید و بالا رفتن RSI یک واگرایی مثبت افزایشی را نشان داده است.
علاوه بر واگرایی مثبت، شمع سفید روز ۳۱ ژانویه، شمع سیاه پیش از خود را کاملا در برگرفته و الگوی پوشای افزایشی تشکیل داده است.
ستاره دوجی در ۱۴ مارس بوجود آمده است. شمع بعدی، الگویی شبیه دارآویز ایجاد نموده است (اگر چه سایه پایینی به اندازه کافی بلند نیست). همزمان با پدیدار شدن این الگوهای کاهشی، زمانی که قیمت در روزهای ۱۴ و ۱۵ مارس به قیمت های بالای جدیدی دست یافته، اندیکاتور RSI دچار افت شده و اخطاری را صادر کرده است. این همان واگرایی منفی کاهشی است.
بازار در روز ۲۱ مارس نیز با موج بلندی قیمت بالایی جدیدی را پدید آورد اما RSI همچنان به کاهش خود ادامه داده است. نتیجه آن بازگشت قیمت به سطح حمایت ماه مارس در حدود ۱۱۰۰۰ دلار بوده است.
در شکل ۲ ریزشی که با الگوی پوشای کاهشی شروع شده بود توسط الگوی نفوذی متوقف شده است.
بررسی دقیق نشان می دهد که این الگو سبب ایجاد واگرایی مثبت توسط RSI شده است. بعضی تحلیل گران برای RSI نیز از خط روند استفاده می کنند. در این جا با وجود رسیدن قیمت به نقطه پایینی جدید در روز ۲۹ مارس، خط روندی صعودی RSI همچنان استوار باقی مانده است.
شکل ۲ گواه دیگری برای کاربرد نمودار شمعی برای تکمیل RSI می باشد. نمودارهای شمعی اخطارهای صعودی و نزولی را قبل از تایید آن ها توسط RSI به تحلیل گر ارائه می دهند.
در دو حالت، تحلیل گران تکنیکی به RSI جهت گرفتن اخطار افزایشی توجه می کنند. اولین آن واگرایی مثبت است. دیگری این که RSI باید از نقطه بالایی قبلی خود عبور کرده باشد. که در این مثال منظور، حرکت بالای سطح A ایجاد شده در ۲۰ آوریل است. بر اساس این رویه اخطار افزایشی در نقطه B داده شده است.
با ترکیب الگوهای شمعی افزایشی (پوشا) با واگرایی مثبت RSI، اخطار افزایشی در همان روزهای اول صادر شده بود.
وقوع دوجی، یک اخطار در روند صعودی است. اما مانند تمام ابزارهای تکنیکی می تواند درست کار نکند. یکی از راه های فیلتر کردن این اشتباه ها، استفاده از ابزارهای دیگر تکنیکی است.
در شکل ۳ RSI به عنوان ابزاری جهت تایید، به کار گرفته شده است. یک ستاره کاهشی و چند دوجی در اوسط ماه مه پدیدار شده اند (در محدوده زمانی A).
از آن ها می توان به عنوان اخطارهایی برای پایان روند صعودی قبلی تعبیر کرد، حداقل به طور موقتی، بازار به مدت چند هفته پس از آن ها به باندهای حاشیه ای کشیده شد. بعد از این استراحت، رالی صعودی باعث شده که در محدوده زمانی B، قیمت به نقاط بالایی جدیدی برسد.
این نقاط بالایی حدودا ۱۰۰ واحد بالاتر از محدوده قیمتی A بوده اند. اما با این حال در نقطه B، RSI همچنان در همان نقطه A قرار داشته است. این نشان از تضعیف قدرت بازار از درون می دهد.
وقوع الگوهای هارامی در نقطه B نیز این اخطار را جدی تر کرده است. بعد از ۱۰۰ واحد برگشت از نقاط بالای B، رالی صعودی دیگری پدیدار شده است. این رالی سطح ۳۰۰۰ را در محدوده زمانی C، همزمان با ستاره ثاقب، دوجی و دارآویز بوقوع پیوسته است. این موارد بیانگر تضعیف درونی بازار بوده است، اگر چه بازار به قیمت های بالایی جدیدی نیز رسیده بود.